شهرک سینمایی غزالی (با کمی تاخیر)
فدای ژستت بشم جیگرم
مامانی فدات بشه یکبار هم که شده به خاطر خدا درست حسابی عکس نمی اندازی
عسلم خیلی گرم بود دیگه خسته شدی غرررر میزنی بریم
شهر کوفه بابایی زیر درخت مثلا نخل
اینجا هم غرغرهای باباتم شروع شد دارم دارش میزنم خخخخخخخخخخخ
هنر بابایی, میگه :ببینم چه حسی داره بازیگرها تو هزار تا فیلم میمیرن اما نمیمیرن
خیلی خوش گذشت اما افتاب امون نداد البته ماه رمضون هم بود نمیشد اب خورد کباب شدیم اشکال نداره نزدیکمونه انشاالله دوباره میریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی