امامزاده قاسم
محمد مهدی وقتی کوچولو تر بود رفته بودیم امامزاده قاسم نگاه میکرد هرکاری من میکردم تکرا میکرد اول خوشگل مامان زیارت کرد (زیارت قبول فرشته) بعد مهر برداشته نماز میخونه وبعد............. نمازش تموم شده مهر میل میفرمایند به خاطر اینکه کم خونی داشت هر جا مهر گیر می آورد میخورد خدارو شکر الان دیگه این کارو نمیکنه ...
نیمه شعبان
ما غایبیم ، او منتظر آمدن ماست… عید نیمه شعبان مبارک ...
بچگی باب اسفنجی
محمد مهدی میگه : مامان این عکس عشقهای منو بزار تو اینترنتم بزرگ شدم ببینم عاشق باب اسفنجی و پاتریکه مامانی : منو بیشتر دوست داری یا باباتو محمد مهدی : هردوتاتونو، باب اسفنجی، پاتریک، اقای خرچنگ، پلانگتون، گری، لری خرچنگه،سندی و..... مامانی : اینا که منو بابات نیستیم محمد مهدی : اااااااااااااااااااااه دوستدارم دیگه خخخخخخخخخخخخخخخ ...