به روایت تصویر
اولین مروارید پسرم
دومین مروارید پسرم
الهی مامان فدات بشه
بعد از تولدت کچلت کردم با موزر
به داداشت حسابی زور میگی
دریاچه چیتگر خیلی هوا سرد بود
محمد مهدی مامانی فداش بشه از دست محمد حسین با خمیر بازی یا لگو تو تخت و پارک بازی میکنه چون اصلا بهش امون نمیده
حتی وقتی محمد مهدی میخوابه درگیره تا یه جوری بیدارش کنه
هی صدای اون اسباب بازی درآوردی تا داداشت بیدار شد خودت که خواب نداری
کاکائو خوردی خیلی خوشحالی ولی کل ماشین کثیف کردی بابات داد میزنه تو
خیلی شلوغ میکنی روزی یکبار از دستت گریه میکنم مثل اسکلت شدم از بس دنبالت اینور اونور میام تا خراب کاری نکنی
خداروشکر دیگه شیشه شیرتو خوذت نگه میداری میخوری
مرد شدی ما شا الله راه میری برات کفش خریدم انقدر ذوق میکنی تو خوتنه هم در نمیاری
محمد حسین و دوستش ارشیا
عشق مامانی رفتیم چیتگر داره سبزی فروش بازی میکنه
رفتیم میشه زار چیتگر محمد حسین همش میشهارو نشون میده میفهمونه بریم پیش اونا
رفتیم امامزاده با عزیز و مهشید و داداشی که تو عکس معلومه مثل همیشه در حال جنگیدن هستن
رفته بودیم قلعه سحر امیز تو هم آدم شدی میخوای با داداشت بری وسایل بازی سوار بشی مامان فداتون بشه
روز موزه رفتیم کاخ سعد اباد
عکست واسه خرداد 94
فدای اون دستهای سیاهت بشم من که انقدر هم ناز خوابیدی